مدیتیشن و مراقبه

تصویر کانال تلگرام بهترین مربی خصوصی یوگا در تهران
تصویر اینستاگرام مربی یوگا مینا صادقلو
تصویر کانال آپارات بهترین مربی خصوصی یوگا مینا صادقلو
تصویر کانال یوتیوب بهترین مربی خصوصی یوگا مینا صادقلو

در مراقبه، ارزش تجربه کوچک ترین احساس، بسیار بیشتر از کلمات است. کلمات قدرت و توانایی بیان احساس یک نفر را در هنگام مراقبه ندارند. (در صد گفته چون نیم کردار نیست). در مراقبه نکته اصلی این است که از سطح لایه های ذهن منطقی فراتر رویم و خود را گرفتار و پایبند کلمات توخالی و مبتذل نکنیم. کلمات یا هر نوع کوششی در شرح تجربه های برتر مراقبه نمی تواند اثر عمیقی در شخص باقی گذارد، در حالی که تجربه عملی حتی در سطح پایین میتواند به تغییر کلی زندگی شخصی منجر شود. برای دریافت این تغییر و احساس، تجربه شخصی روشهای سیستم یوگا که نتیجه غایی اش مراقبه است، با مذهب و عقاید فلسفی و حتی بی ایمانی مغایرت و مخالفتی ندارد، زیرا یوگا و مراقبه شخص را در اجرای برنامههای مخصوص زندگی فعال تر میکند. او با توسعه ذهن، درک بیشتری از عقاید دیگران به دست میآورد و به این ترتیب عکس العملی موزون در زندگی روزمره اش به دست خواهد آورد. البته نباید انتظار داشت که با اولین کوشش به حالت عالی مراقبه رسید، زیرا مراقبه بالاترین حد زندگی و حالت روحی است، و برای رسیدن به آن نیاز به تمرین زیاد است. با این وصف هر کوششی که در این راه انجام شود ارزشمند است، زیرا باعث روشنایی راه میشود. و در آغاز که مراقبه را به من نمایاندند، من شک و تردید فراوان داشتم. نمی توانستم باور کنم که چشم هایم را ببندم و شاهد انرژی های روحی باشم. غیر از مواقعی که در خواب بودم به دفعات چشم ها را بسته بودم، اما هیچ اتفاقی نیافتاده بود. هیچ گفته و کتابی قادر نبود که شک مرا برطرف کند، تا این که ادامه تمرین های تدریجی اطمینانی را در من به وجود آورد که تشخیص دادم مراقبه میتواند بخشی از الزامات زندگی باشد. من این اطمینان را تنها از طریق انجام تمرین های منظم و تجارب شخصی به دست آوردم، نه از طرق دیگر. اگر شما به طور مرتب و مستمر، روزانه یک ساعت مراقبه انجام دهید، در مدت کوتاهی انعکاس زیبای آن را در زندگی روزانه احساس خواهید کرد. به قول بابا طاهر، خوشا آنان که دائم در نمازند. بصیرت و آرامش و سعادتی که در طول انجام مراقبه تجربه میشود، در تمام روز روی ذهن و حالت بدنی فرد اثر خواهد گذاشت. با تمرین های مرتب مراقبه، تمام شخصیت و رفتار شما تحت تأثیر تغییری معجزه آسا و مثبت قرار خواهد گرفت و درخت هستی شما با برگ ها و جوانه های جدیدی به رشد خود ادامه خواهند داد.

تصویر مربی یوگا خانم مینا صادقلو هنگام آموزش مدیتیشن در باشگاه سرای محله زرگنده

سه اصل مهم مديتيشن

  1. در هنگام مدیتیشن از هر گونه تمرکز ذهنی بپرهیزید و آرامش داشته باشید.

  2. این که هر چه در درون تان اتفاق میافتد را بدون هیچ دخالتی فقط نگاه کنید.

  3. آن که هیچگونه قضاوتی درباره آنچه در درون شما اتفاق میافتد، انجام ندهید.

جدای از این اصل فراموش نکنید که افرادی واقعا طعم مدیتیشن را چشیده اند که بیش از حد آن را جدی نگرفته و اصولا زندگی برایشان يک سرگرمی است.

هرگز عجله نکنید و در هر صورت نتيجه مدیتیشن را به خدا بسپارید. هیچ تلاشی در زندگی به هدر نميرود، به ویژه قدم هايی که برای رسیدن به حقيقت برداشته ميشوند.

مدیتیشن در واقع حالتیست که در آن علاقه مندی به نتیجه از میان رفته است.

در مدیتیشن شما متوجه میشوید که نه شاد هستید و نه غمگین، بلكه شما يك مشاهده کننده هستید که شادی ها و غم ها را میبينيد.

در این صورت ذهن شما به آهستگی شروع به ساکت شدن میکند و شما وقتی خود را در حال مشاهده آرام شدن ذهنتان ببینید، در واقع ، خود واقعی خود را دیده اید ، رسیدن به چنین حالتی هدف اصلی تمام مدیتیشن هاست.

ایمان داشته باشید که سفر درون، سفر بسیار جالب و زيبايی است که از هر مرحله آن لذت خواهید برد.

وقتی در این سفر مثلا گل سرخی را مشاهده ميکنيد، خود گل سرخ را فراموش کنید و فقط به خود که مشغول تماشای گل سرخ هستید توجه داشته باشید، تا حدی که به آن لحظه زیبا برسید که وجود شما از گل جدا نیست و شما و گل در واقع يكی هستيد.

عشق ورزیدن ، گوش فرا دادن به موسيقي، تماشای غروب خورشید، همه و همه پديده هايی هستند که ميتوانيد با آنها تجربه يکی شدن را داشته باشید.

مدیتیشن مانترا

موزیک کامل ویدیو بالا :

دانلود آهنگ مدیتیشن ، مراقبه و ریلکسیشن

در ابتدا باید تعریفی از مانترا داشته باشیم

مانترا یک واژه سانسکریت است، به معنای ذکر که از دو بخش "مان" به معنای ذهن یا فکر کردن و "ترای" به معنی محافظت کردن یا آزاد کردن میباشد.

بنابراین مانتراها ابزارهای ذهن یا ابزارهایی برای آزاد سازی و محافظت از ذهن هستند. مانتراها در واقع کلمات یا عبارتهایی هستند که پشت سرهم بارها و بارها زمزمه و تکرار میشوند. به جز بار معنایی که مانتراها میتوانند داشته باشند، ارتعاشات صوتی که این کلمات ایجاد میکنند نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.

ما مانتراها را به دفعات زیادی تکرار میکنیم، چرا که گفته میشود مانترا با هر بار تکرار، نیروی دوباره ای آزاد میکند. هر بار مانترا تکرار میشود ذهن بیشتر به لحظه ای که در آن است گره میخورد و این باعث میشود در افکار دیگر سرگردان نشود.

نوعی مدیتیشن روزانه

روزانه ۶ دقیقه از وقت خودرا به تمرین پایین اختصاص دهیدتا به آرامشی پایدار در طول زندگی برسید. روی صندلی خود صاف و کشیده اما در وضعیتی راحت بنشینید. تا حد امکان پشت خود را به انتهای صندلی بچسبانید به گونه ای که هیچ گونه خمیدگی در ستون فقرات باقی نماند. بازوان خود را نیز آرام و راحت رها کنید.

  1. مرحله اول : القای آرامش ( زمان ۲ دقیقه)
  2. این مرحله با گردش شانه ها به چپ و راست آغاز می شود. در حالی که دستانتان از دو طرف آویزان هستند شانه ها را ابتدا در جهت حرکت عقربه های ساعت و سپس در خلاف جهت بچرخانید. این حرکت را ۵ بار تکرار کنید. سپس سر را از پهلو به سمت یک شانه خم کنید به خط وسط بر گردانید و بعد به سمت شانه مقابل خم کنید. این حرکت را نیز ۵ بار تکرار کنید. در حرکت سوم سر را به طور متناوب به جلو و عقب خم کنید. در زمان خمش به جلو چانه را به قفسه سینه بفشارید. این حرکتها عروق ناحیه گردنی را از فشار ناشی از انقباضات ماهیچه های این ناحیه می رهانند. این کار باعث سهولت در گردش خون مغز و تسهیل روند آرامش خواهد شد. توجه: در تمام این مراحل گردن را صاف و کشیده نگه دارید. (افرادی که به ناراحتیهای گردنی مبتلا هستند، نبایست این ورزشها را انجام دهند.)

  3. مرحله دوم : توجه به روند تنفس (زمان ۲ دقیقه)
  4. چشمها را ببندید و ذهن خود را سبکبار کنید. فقط و فقط به جریان تنفس خود توجه داشته باشید. به طور طبیعی تنفس کنید و به هر دم و بازدم خود آگاه باشید. توجه به روند تنفس در سطح ضمیر ناخودآگاه اثر می کند و انسان در می یابد که در این لحظه آن چه وجود دارد فقط نفس کشیدن است. نه چیزی کمتر و نه چیزی بیشتر. این آگاهی خود به تنهایی اثر تنش زدای بسیار نیرومندی دارد.

  5. مرحله سوم : تمرین پرانایاما یا تنفس یوگا (زمان ۲ دقیقه)
  6. با چشمان بسته به آرامی و عمیق نفس بکشید. هنگام دم احساس کنید که هوا به آرامی از انتهای شکم به سمت قسمتهای بالای قفسه سینه دستگاه تنفس شما را پر می کند. سپس در جریان بازدم خروج هوا از قله ریه ها تا قسمتهای تحتانی شکم را احساس کنید. این تنفس عمیق را ۱۰ بار تکرار کنید. هنگام دم احساس کنید که هوایی سرشار از اکسیژن، نشاط، شادابی و سلامتی را به درون بدن و وجود خود راه می دهید. در جریان بازدم نیز این طور احساس کنید که تمام افکار و احساسات منفی، سموم و مواد زاید وهر گونه تنش را از بدن خود خارج می کنید.

این تمرین ساده ی ۶ دقیقه ای که "خود القایی" نامیده میشود، یکی از روشهای بسیار موثر یوگا در مبارزه با ناهنجاری های عصبی و حفظ سلامت و بهداشت روانی انسان ها است.

با بهره گیری از این شیوه تلقین مثبت دیدگاه شما به زندگی تغییر خواهد کرد. منفی بافی و بد بینی جای خود را به مثبت اندیشی و خوش بینی خواهد داد و تنش و استرس به آرامشی وصف ناپذیر بدل خواهد شد. این حالتی است که می بایست خود تجربه کنید تا حقیقت آن را دریابید.

تنها با اختصاص دادن روزانه ۶ دقیقه از وقت خود می توانید از این سپر مطمئن در برابر ناهنجاریهای روانی شایع عصر حاضر برخوردار باشید.

مراقبه (مدیتیشن)، خواب و هیپنوتیزم نیست:

تصویر مراقبه و مدیتیشن و آرامش و خواب و هیپنوتیزم ذهن

باید در نظر داشت که مراقبه (مدیتیشن)، خواب و هیپنوتیزم نیست. روانشناسان نیز بر این عقیده اند که مراقبه کننده ای که در ساعتی معین و برای مدت کوتاهی به تمرکز مینشیند، در حقیقت فردی است با اعتماد به نفس محکم و فکر باز که میتواند به طور دائم در حالت مراقبه بخوابد و راه برود، و این نشانه ای است که مراقبه ماورای خواب و هیپنوتیزم قرار دارد. هرچه بیشتر به مردم تأکید شود که به تمرین های تمرکز برای دیدن درون خود بپردازند، بیشتر به فعالیت های اعضای مختلف بدن و مغز آگاهی پیدا میکنند و در اصلاح اندام هایی که بیش از حد تحریک شده اند قدم بر میدارند، و این بهترین راه درمان بیماری است. با ورزش یوگا بیماری را قبل از ظهور متوقف کنید. اگر هر روز صبح و قبل از شروع به کار، نیم ساعت به مراقبه بپردازید آرامشی حاصل میشود که از پرتو آن در پیشرفت فعالیت های خارجی و رهایی از مسائل توانا میشوید، زیرا قدرت انجام کارهای روزانه به وضع داخلی و درونی بستگی دارد. اگر درون ما از هم آهنگی لازم برخوردار نباشد، عکس العمل و مطابقت با محیط خارج غیرممکن میشود. مراقبه تنها راه مطمئن برای خنثی کردن منفی بافی، افسردگی، هیجان، و حالت ذهنی است که بیشتر مردم آنها را به عنوان زندگی عادی قبول کرده اند و این امر مورد قبول روان شناسان قرار گرفته است. پیشگامان روانشناسی، مانند یوگی ها معتقدند که حالت طبیعی باید سرشار از خوشحالی و لذت دائمی باشد. هر فرد میتواند مراقبه را | به عنوان کنترل کننده حالات منفی و جایگزین تندرستی مورد استفاده قرار دهد. یکی از عمده ترین مشکلات فعلی انسان، عدم توانایی او برای وفق دادن خود با تغییرات است. این مشکل ناشی از زندگی ماشینی است که در گذشته وجود نداشته، زیرا در گذشته مسئله و تغییری نبوده که مستمرة ادامه یابد و کم تر مشکل اساسی داشته اند. مردم عصر ما که با ابزار تکنولوژی سروکار دارند، دائما در حال تغییر هستند.

علم روانشناسی مدرن، عملکرد ذهن و مغز را به سه گروه طبقه بندی کرده است:

تصویر مراقبه و مدیتیشن و آرامش ذهن

  1. مغز پایین (Lower Mind)
  2. فعالیت های مختلف سیستم تنفسی، گردش خون، اعضای شکم، و شبکه خورشیدی را به عهده دارد و هم آهنگی لازم را بین این اعضا ایجاد میکند. این اعمال به قسمتی از مغز مربوط است که تحریک آن تمایلات غریزی را سبب میشود و موجب بیان عقده ها و ترس های طبیعی و غیر طبیعی و اضطراب، و وسواس میگردد.

  3. مغز میانی (Middle Mind)
  4. به آماری که ما در طول روز کسب میکنیم مربوط میشود. ذهن، آمار دریافتی را با آمارهای ذخیره در خود تجزیه و ترکیب کرده، از آن نتیجه گیری میکند. به این نحو نتیجه به مغز آگاه مخابره شده و از طریق مغز آگاه پاسخ مساعد دریافت میشود. به عنوان مثال، اغلب اشخاص با مسائلی مواجه میشوند که در لحظه برخورد، قادر به حل مسئله و گره گشایی نیستند. سپس با گذشت زمان، در لحظه دفعتا پاسخ مسئله موردنظر در سطح آگاه ذهن آنان ظاهر میشود. قسمتی که راه حل را پیدا میکند و اعلام میدارد، به قسمت نیم آگاه ذهن مربوط میشود. این شعور نیم آگاه است که راه حل را پیدا میکند، بدون آن که ما به آن آگاه باشیم. این حوزه منطقی یا فکر روشن فکرانه است.

  5. مغز بالا (Higher Mind)
  6. به این منطقه فعالیت های مافوق حس گفته میشود و سرچشمه و منبع الهام، بصیرت، خلاقیت، و تجربه های عالی است. خلاقیت های نوابغ، رشد و پیدایش دانش های عمیق و خلاقیت در اکتشاف، علم و هنر همه از این منبع نشأت میگیرند. در ساعت هایی که بیداریم، معمولا از پدیده های زیادی آگاه هستیم. این آگاهی به یک قسمت بسیار کوچک مغز که معمولا در سطح میانی مغز قرار دارد، مربوط است. این همان آگاهی است که به شما اجازه میدهد کلمات را بخوانید و معنای آن را درک کنید. از سطح دیگری از مغز یا ذهن، سطح پیوسته یا جامع ناخودآگاه است که روانشناس نامی عصر حاضر، کارل گوستاو یونگ در قبولاندن آن به متخصصان علوم سعی زیادی به عمل آورد. در این قسمت، یا در این سطح ذهن است که انسان گذشته خود را حفظ و نگهداری میکند. این بایگانی، فعالیت ها و نمونه های اولیه و اصلی نیاکان را در خود دارد، و به همین مناسبت است که در سیستم یوگا گفته میشود آگاهی فردی مساوی آگاهی بشریت است. ارتباط انسان ها با یکدیگر که تسلسل وجود بشری و تمدن و فرهنگ را سبب شده، از این ناحیه است، زیرا آن برنامه کاری و طرح مشترک گذشته ماست.

«خود» یا مرکز ثقل موجودیت ما:

تصویر مراقبه و مدیتیشن و روشن فکری و آرامش درونی

در ورای سطوح مختلف یادشده، «خود» یا مرکز ثقل موجودیت ما وجود دارد. این خود است که کارهای مان را برای مان روشن میسازد، هرچند ما به آن آگاه نیستیم. بسیاری تصور میکنند که نفس (Ego) مرکز هستی انسان است، در حالی که نفس جزئی از ذهن است که به وسیله خود با خویشتن روشن میشود. حال با توجه به سیستم عملکرد ذهن و مغز باید دید که هنگام مراقبه چه اتفاقی میافتد. زمانی که در تمرکز هستیم قادر خواهیم بود که آگاهی را به تمام سطوح مغز ببریم. در حالی که همان طور که شرح داده شد در حالت عدم تمرکز، آگاهی ما محدود به فعالیت های سطحی در سطح کوچک مغز پایین و مغز وسط، یا سطح آگاه و نیم آگاه است، اما در حالت تمرکز در وضعیتی قرار میگیریم که قادریم از روشن فکری فاصله بگیریم.

 تصویر مدیتیشن و مراقبه و آرامش درونی و باطنی و ذهنی

مراقبه موجب چه میشود؟

تصویر مراقبه و جنبه های کشفی ذهن و ایجاد رابطه با نفس کشیدن

کسانی که مراقبه را شروع میکنند، ظهور و تجسم چیزهای عجیب و شگفت آور، عقده های عمیق روانی که معمولا از وجودشان نا آگاهیم، برایشان تجربه ای معمولی است. در تمرکز و مراقبه از وجود ترس های پنهانی که از وجودشان بی خبر هستیم آگاه میشویم، به این دلیل که فعالیت خود آگاهی در سطح پایینی است. عقده ها، ترس ها، و غيره و همچنین امور ناشناخته در ناخودآگاه که از طریق خشم، نفرت، کینه، افسردگی، و غیره ظاهر میشوند، در این وضعیت برجسته تر شده و در مواجهه با آنها که در حالت سکون انجام میگیرد، از بین میروند و سعادت و خوشبختی دوباره جانشین میشود. چه بسیارند پرتوجویانی که در حالت مراقبه، به سیستم داخلی و سیستم کنترل اعمال بدن خود واقف میشوند. وارد شدن به سطح فوق آگاهی و بالاترین سطح تمرکز دشوار است و اگر نتوانیم در برطرف کردن ترس های اضطراری که در قسمت پایین ذهن و مغز جای دارد، توفیقی حاصل کنیم غیرممکن است که بتوانیم به حالت عمیق تمرکز دست یابیم، زیرا گره های روحی به طور خودبه خودی توجه خود آگاه را به خود جلب میکنند. هرچند که آگاهی میتواند به جوانب دیگری که وجود دارد برود، اما عملکرد واقعی مشابه آهن و آهنرباست که به سوی هم کشیده میشوند. آگاهی هم همواره به طرف فعالیت های مغز پایین کشیده میشود، و چنین به نظر میرسد که یک حالت شفقت گمراه کننده در تسکین دادن به ترس ها، عقده ها، و اضطراب ها وجود دارد. در حالت مراقبه، حرکت آگاهی به سمت مغز، ذهن بالاتر و ابر آگاهی است، لذا از سطح لایه منطقی ذهن صعود کرده و به ما اجازه میدهد که فعالیت هایی را که به حقیقت نزدیک ترند مشاهده کنیم. مراقبه کننده وارد اقليم الهام بخش و روشن ذهن میشود و به کشف حقایق عمیق و جنبه های هستی نایل میگردد، و به فعالیت هایی که به نظر غیرممکن میایند در سرزمین فعالیت های مافوق ذهن واقف میشود. این حالت، نقطه اوج مراقبه و تمرکز و رسیدن به خویشتن خویش است. این حالت ممکن است حتی زمانی که ذهن مافوق به دنیای معنوی برسد، اتفاق افتد. به این صورت که آگاهی از جنبه های کشفی ذهن عبور کرده، با ایجاد رابطه با نفس یا خود یکی میشود و به آگاهی خالص میرسد.

انواع مراقبه:

تصویر مراقبه فعال و غیر فعال و افزایش انرژی روزانه

فعال و غیرفعال

مراقبه فعال :

زمانی صورت میگیرد که پرتوجو وظایف روزانه را از قبیل خوردن، راد رفتن، صحبت کردن، و غیره را به نحو نیکو انجام دهد. هدف یوگا این حقیقت است که به پرتوجو اجازه میدهد در حالی که به امور دنیوی اشتغال دارد، به مراقبه هم بپردازد. مراقبه کننده نباید نسبت به امور روزانه بی توجه شود، بلکه باید با مراقبه فعال به افزایش سطح کارآمد روزانه خود کمک مؤثر برساند. با اجرای تمرین های تمرکز غیرفعال که در پی خواهد آمد، روشهای کارما یوگا، بهاكتی (عبادت) میتوان تمرکز فعال را توسعه داد.

تمرکز غیر فعال :

منظور از تمرکز غیرفعال نشستن در وضعیت مراقبه و انجام تمرین هایی است که در این کتاب ذکر شده است. فرض کنید که شما به آینه ای نیاز دارید و برای خرید آن باید مسافتی را طی کنید و از مسیر کوچه ها و خیابان ها و فضای باز عبور کنید. آینه خریداری شده را با خود حمل میکنید، اما در مسیر دچار گردباد و توفان میشوید. ذرات گردوغبار خاک تدریجأ سطح آینه را میپوشاند، تا حدی که دیگر آینه توانایی انعکاس تصویر را در خود ندارد و شفافیتش را از دست میدهد. این آینه ذهن شماست و گردباد و توفان حوادث زندگی، و گرد و غبار مسائل ناشی از تضادهای تربیتی در خانه، مدرسه، اجتماع، تفسیرهای نامعقول برخاسته از آیین و کیش، امیال سرکوفته، نیازهای جسمانی و اجتماعی، فشارهای سیاسی و اجتماعی، و از این قبیل است. چنین ذهنی زیر بار این حوادث، نا آرام و مشوش میشود.
هدف مراقبه یا مدیتیشن غیرفعال، آرامش بخشیدن به ذهن سرگردان، یا به عبارتی زدودن گرد و غبار از مرحله بعدی بپردازد. آینه است و چهار مرحله دارد. پرتوجو باید بعد از تخصص و مهارت در هر مرحله، به مرحله بعدی بپردازد:

  1. مرحله اول :
  2. ثابت نگه داشتن ذهن که میتواند تمرکز روی موضوع تنفس، یک شیء به خصوص، صدا، تصویر، و غیره باشد. این عمل، ذهن را به خود مشغول داشته و ایجاد آرامش میکند.

  3. مرحله دوم :
  4. این مرحله نتیجه خود به خودی توفیق در مرحله اول است. در این حالت افکار، عقده ها، خاطرات، مناظر، و غیره که در ناخودآگاه لانه کرده اند ظاهر شده و آزاد میشوند، و به ما امکان میدهند که شخصیت و ذهن پایین خود را کاوش کنیم.

  5. مرحله سوم :
  6. وقتی که ذهن پایین کاملا مورد بررسی قرار گرفت، پرتوجو به کشف و جست و جو در قلمرو آگاهی بالاتر میپردازد. مراقبه حقیقی از این مرحله شروع میشود. انبار نامحدود انرژی و دانشی که در نهاد هر یک از ما وجود دارد، یک به یک و خود به خود آشکار و مشاهده میشوند، و سرانجام وجود تمرین کننده در آغاز هم آهنگی با نظام عالم وجود و هرچه اطراف اوست قرار میگیرد.(شروع مرحله کشف و شهود).

  7. مرحله چهارم :
  8. در این مرحله، ذهن متوجه دنیای والاتر شده، در اقلیم فوق احساس قرار میگیرد و پرتوجو با خویشتن خویش یا درک نفس یکی میشود.

زمانی که در انجام تمرین تمرکز غیرفعال، مهارت و تخصص به دست آید، تمرکز به خودی خود به تمرکز فعال تبدیل میشود، زیرا هرچه پرتوجو در تمرکز غیرفعال عمیق تر شود، هم زمان قادر میشود که تمرکز را به طور مستمر و حتی در کارهای روزانه حفظ کند. بدیهی است هنگام مراقبه غیرفعال هرچه پرتوجو عمیق تر در خود فرو رود، حالات سطحی که شکلی از فعالیت های خارجی است قدرتمند میشوند و در حیطه کنجکاوی ذهن قرار میگیرند. انجام این بررسی ذهن سبب میشود تا توسعه ذهن ایجاد شود و تمرین کننده به دست آوردهایی توفیق حاصل کند که در گذشته برایش غیر ممکن بوده است . سرانجام، تمرکز غیرفعال غیرضروری میشود، و این امر زمانی اتفاق میافتد که پرتوجو هویت شخصی اش را به دست آورد. زندگی این افراد مطابق عمیق ترین ارزش های درونی و روحانی است، در حالی که همزمان قادرند در دنیای خارج، خود را مطرح سازند. چنین فردی که به این حد از تمرکز نایل آمد و به هویت فردی خود آگاه گشت، قادر خواهد بود بدون تضاد در هر دو زندگی مادی و روحی، زندگی کند. در این وضعیت تجربه خود به خودی و مستمر از تمرکز فعال وجود دارد.

روانشناسی و مراقبه:

تصویر مراقبه و مدیتیشن و انواع آنها و آرامش و شکوفایی ذهن و جسم

یونگ نسبت به دیگر روانشناسان سعی کرد نظری ارائه دهد که دربرگیرنده هستی باشد. از این رو عقایدش به طور جدی در قالبی بزرگتر مورد توجه قرار گرفته است و تا حدودی آموزش هایش به طور مستقیم و غیرمستقیم در مکتب های مدرن انشناسی رشد کرده است. به عنوان مثال روانشناسی رشد، روان شناسی گشتالت، روان شناسی اندام و قد، و غیره انسان را موجودی چندبعدی میدانند. چنین اندیشه ای با افکار یوگا مطابقت دارد. این دو نظریه و دیدگاه یوگا و علوم روانشناسی تشخیص داده اند که برای فهم و درک انسان، باید تمام جنبه های هستی او، چه از نظر عینی و چه از نظر ذهنی در نظر گرفته شود، و اگر قسمتی از وجود هستی انسان مانند روح و روان او مورد شناسایی قرار نگیرد، تنها صورتی از اجزای انسان فرمول بندی شده است. روانشناسی های متداول برای شکوفایی استعدادهای ذهن اهمیت زیادی قائل اند، که به آن خودشناسی واقعی (Self Actualiztion) گویند؛ به این معنی که ظرفیت و توانایی های هر شخص به تدریح آشکار میشوند و این تمامی آن چیزی است که یوگا درباره آن بحث میکند. در یوگا خودشناسی واقعی، درک نفس (Self Realiztion) نامیده میشود، که در تمام جنبه های وجود یا آگاهی ذاتی درونی وجود دارد. هدف نهایی یوگا درک نفس (خویشتن خویش) است، یعنی فرد به مرحله ای برسد که بتواند تا آخرین درجه و نهایت استعدادش را ظاهر سازد و با ایجاد هم آهنگی کامل بين خود و طبیعت رابطه ای برقرار سازد.

روانشناسی جدید و مراقبه:

تصویر مراقبه و مدیتیشن و انواع آنها و آرامش درونی

در روانشناسی جدید فرد واقع بین کسی است که میتواند تمام استعدادهای ذاتی و قدرت های درونی خویش را بیان کند، و با محیط و اطرافیانش تضادی نداشته باشد. در این مورد، یوگا با روانشناسی رأی یکسان دارد، و معتقد است که انسان باید از تکامل اندک به تکامل کافی رشد یابد و در هم آهنگی کامل با هستی به سر برد. یوگا هدف نهایی اش را یکی شدن با هستی، با خدا، و با آگاهی مطلق بیان داشته، اما روانشناسی هنوز به بیان این هدف اشاره نکرده است. چه کسی میداند شاید در آینده نزدیک روانشناسی هم با اهداف یوگا هم عقیده شود.

علم روانشناسی در گذشته و مراقبه:

تصویر مراقبه

در گذشته، علم روانشناسی بنا بر این فرضیه بود که بشر با انگیزه ها و تمایلات غریزی ثابت گره خورده است. از این رو فرض بر این بود که انسان از طریق تکرار بی نهایت، تمایلات غریزی را انجام میدهد و به آن میرسد. در هر حال، هرچند تحصیل احتیاجهای ابتدایی و اولیه لازم است و رضایتمندی به همراه دارد اما فقط برای مدت کوتاهی هیجان ها و ناامیدی ها را مرتفع میکند، و تنش های اساسی را کاملا در زندگی از بین نمی برد. یوگا و روانشناسی مدرن هر دو بر تعالی روح تأکید دارند. هر فرد موظف است در یک قالب ثابت باقی نماندی بنابراین باید مستمر در صدد تحصیل مراحل بالاتر تکامل گام بردارد، زیرا الهام های جدید لذت بخش تر از آرزوهای گذشته است. در این وضعیت تمايلات غریزی که به سطح پایین ذهن وابسته اند کنار گذاشته میشوند، چرا که فرد را از لذت کافی برخوردار نمی کنند. یوگا همواره بر این عقیده بوده است، و روانشناسی مدرن نیز هر روز بیشتر و بیشتر با عقیده مطرح در سیستم یوگا هم آهنگ میشود.

امروزه مراقبه مورد توجه خاص روانشناسی قرار گرفته است:

برخلاف گذشته، مراقبه مورد توجه خاص روانشناسی قرار گرفته است. روانشناسان و محققان نه تنها هر روز تحقیقات و آزمایش های جدیدی در این زمینه انجام میدهند، بلکه به متون قدیمی مذهبی که در مورد مراقبه به بحث پرداخته اند مراجعه کرده و سعی دارند که با بینش و بصیرت از مراقبه بهره مند شوند. روانشناسان برای درک تجربی، خودشان به انجام تمرین های تجربی آزمایشگاهی مراقبه پرداخته اند تا تجربه های کافی و علمی به دست آورند، و از این طریق در سطح فوق هوشیاری عادی قرار گرفته اند. نتیجه این که این تجربه ها که بخشی از آن به وسیله تمرین های تمرکز حاصل شده، روانشناسان را به سوی تعریفی دوباره از انسان و هستی راهنمایی کرده است.

تصویر مدیتیشن و مراقبه و درمان استرس و اضطراب

توصیه های من برای انتخاب سبک و شروع یوگا